در جامعه ی امروز ما چیزی به نام فقدان مخاطب کمر انتشار نشریات را شکسته است، با این اوصاف انتشار یک نشریه حتی با تکیه بر آگهی تبلیغاتی، فروش و رانت های خاص کار چندان عاقلانه ای به نظر نمی رسد، جالب تر این که تمام این مشکل را با یک جمله تمام می کنند: «مردم ما اهل مطالعه نیستند»!!!
در رد این ادعا کافی است که آمار وبلاگ های فارسی و میزان بازدید از آن ها را نشان داد، پس باید قبول کرد که ایراد کار جایی دیگر است.
نشریات و در حقیقت رسانه های ما در کل، تنها منتقل کننده ی پاره ای از «آگاهی های منجمد»* هستند و این یعنی مخاطب به هر دلیلی نیازی به خواندن آنها ندارد.
در چنین فضایی فضایی مخاطب تشنه ی دانستن رو به سوی فضای مجازی و یا رسانه های بیگانه می آورد. [در خصوص ایرادات شبکه های ماهواره ای چیزی برای گفتن نیست و هر چه گفته شود تنها همان آگاهی منجمد است] پس می ماند همان وبلاگ ها و سایت های غیر دولتی.
در این شرایط باید پدیده هایی به نام خرده رسانه ها یا در اصطلاح نشریک ها  [Nashriyak] شکل گرفته و بار را به دوش بکشند.
وبلاگ به عنوان یک از این خرده رسانه ها مشغول انجام وظیفه ی خود است، اما باید در نظر داشت که بیشتر آن ها به علت نوشته شدن توسط یک نفر تکراری و یا حداکثر منتقل کننده ی نظرات همان یک نفر است [درست مثل همین وبلاگ] و بیشتر جنبه ی شخصی پیدا می کنند.
از این رو به وجود آمدن پدیده ای به نام نشریک [Nashriyak] ضروری به نظر می رسد.
در تعریف نشریک [Nashriyak] می توان گفت: نشریه مکتوبی که قطع آن از اندازه A4 کوچکتر است، تعداد صفحاتش به ۱۶ صفحه نمی رسد، تیراژی که دارد کمتر از ۲۰۰ نسخه بوده، قابل فروش نیست، در دکه های روزنامه فروشی عرضه نمی شود و جایی هم برای تبلیغات ندارد، در نتیجه برای انتشار به چیزی به نام مجوز نیاز ندارد. این نشریک ها معمولا توسط تعداد معدودی تهیه می شوند و به طور معمول از قاعده ی خاصی نیز پیروی نمی کنند، به علت داشتن فضایی غیر رسمی به بسیاری از مشکلات دست و پا گیر رسانه های رسمی نیز گرفتار نیستند. همین نوع نگاه سبب انتشار نشریکی به نام کلاغ شد، این نشریک تلاش می کند نه تنها در قالب مکتوب و به صورت کاغذی منتشر شود، بلکه از فضای مجازی نیز به صورت الکترونیکی استفاده کند.
در خصوص نیاز به نشریک ها و کارکردهای آن در پست های بعدی بیشتر خواهم نوشت.

 

*در خصوص «آگاهی منجمد» بهترین مثال عبارت نوشته شده روی پاکت های سیگار است: «سیگار عامل اصلی سرطان و برای سلامتی خطرناک است». فکر می کنید کدام سیگاری احساس می کند این ماده دخانی برای سلامتی اش فایده دارد، همه این موضوع را می دانند ولی باز هم به هر دلیل دیگری آن را مصرف می کنند، به نظر نمی رسد هیچ فرد سیگاری از این جمله چیزی دست گیرش شود، این را می گویند «آگاهی منجمد»