داستان: همه می‌دانند که یک مرد هر اندازه هم نیرومند باشد نمی‌تواند در برابر نیروی یک فیل بزرگ و جوان مقاومت کند. اما رام‌کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیل‌ها از ترفند ساده‌ای استفاده می‌کنند. زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی می‌بندند؛ حیوان بی‌چاره هر چه تلاش می‌کند، نمی‌تواند خود را از بند خلاص کند. اندک اندک‌ و به مرور زمان، این تصور که تنه درخت خیلی قوی‌تر است در فکر فیل شکل می‌گیرد و او با این تصور در ذهن‌اش بزرگ می‌شود. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد، به جای تلاش فراوان برای مهار کردن فیل کافی است شخصی نخی را به دور پای او ببندد و سر دیگرش را به شاخه‌ای گره بزند. فیل با تصوری که از دوران کودکی در فکرش شکل گرفته برای رها کردن خود هیچ تلاشی نخواهد کرد.


نتیجه اخلاقی: زمانی که »پائولف« برای اینکه توانسته بود یک سگ را شرطی کند، مورد تقدیر قرار گرفت و این عمل را به نام خود ثبت کرد؛ در حقیقت این موضوع را به اثبات رساند که عادت کردن به یک رفتار می‌تواند خصوصیات باطنی موجودات را تحت تاثیر قرار دهد. با این اوصاف برای ایجاد یا حذف یک خصوصیت [هر چند ذاتی یا باطنی باشد] تنها باید عملی را که تداعی‌کننده‌ی این خصوصیت باشد یافت و برای مدتی آنرا ادامه داد. حتی در درمان بیماری‌های ناشی از حساسیت نیز می‌توان از این شیوه استفاده کرد، برای این منظور از دز پائین ماده حساسیت‌زا استفاده می‌شود و پس از مدتی اندک اندک دز ماده را افزایش می‌دهند و به مرور بدن فرد بیمار به ماده حساسیت‌زا عادت کرده و دیگر به آن واکنش نمی‌دهد و این یعنی بیماری از بین رفته است.

سئوال اخلاقی: فکر می‌کنید، اگر کودکی یک عادت بد را مدام تکرار کند، برای اصلاح رفتار او، باید پایش را با طناب به یک درخت بست؟


نتیجه غیراخلاقی: وقتی رفتار اجتماعی انسان‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهی، متوجه خواهی شد که در حقیقت پای ما نیز، همچون فیل‌ها، اغلب با رشته‌های ضعیف و شکننده به تابو‌هایی بسته شده که از کودکی قدرت آنها را باور کرده‌ایم، در بیشتر مواقع به خود جرات تلاش کردن نمی‌دهیم و همچنان در پنجه‌های تصوراتی که به ما القا شده است، گرفتار می‌مانیم. برخی از این تصورات رفتار ما را کنترل می‌کند تا هرگز قوانین و اصول اجتماع خود را نقص نکنیم، قوانین و اصولی که گاه ممکن است تنها منافع کسانی را تامین کند که خود این اصول را بنیان نهاده‌اند.

سئوال غیراخلاقی: فکر می‌کنید، گاهی یک تصور واهی و اشتباه ما را از طبیعی‌ترین حقوق‌مان که همان آزادی است، محروم می‌کند، غافل از اینکه برای به دست آوردن آزادی، تنها یک عمل جسورانه کافیست؟