انسان موجودی عجیب و غریب است؛ موجودی که سراسر رفتار و زندگی او را راز و رمز در برگرفته است. این راز و رمزها چنان بر دست و پای انسان پیچیده که گاه ادامه زندگی را برای او با مشکل مواجه میسازد. اما این خود انسان است که همواره رشتهای جدید میافکند بر پیرامونش؛ گاهی این رفتار انسان را شبیه آن میبینم که عنکبوتی گمان کند باید تارها را برگرد خویش ببافد و شروع کند به تار تنیدن شاید هم به این آرزو که از درون این تارها پروانهای سربرآورد حال آنکه در میان آن تارها تنها نابودی به انتظار نشسته است.