با گل کردن سریال شهرزاد باز هم شاهد جریانهای غیرفرهنگی هستیم که در امور فرهنگی قدرتی بیشتر از هر نهاد قانونی دارند و سعی میکنند برای پوشاندن بیکارهگی خود، مانع کار دیگران شوند.
در مورد این سریال هم اینبار روی موسیقی تیتراژ سریال گیر کردهاند و دست از تخریب هم برنمیدارند. البته به دلایل نامعلوم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم موضعی گرفته که بیشتر به نفع این افراد است. زیرا پس از رو کردن مجوزهای اخذ شده برای موسیقی فیلم توسط محسن چاوشی، اگر این مجوزها صادر نشده، وزارت ارشاد باید به جرم جعل مجوزهای دولتی علیه چاوشی اقامه دعوا کند و اگر مجوزها صحت دارد وظیفه این وزارتخانه است که از آن دفاع کند.
در همین مضمون یادداشتی برای هفتهنامه نقدحال نشتم که در ادامه میخوانید.
سریال شهرزاد با مضمونی رمانتیک، درامی عشقی- جنایی است که داستاناش کودتای 28 مرداد به بعد را روایت میکند پرهزینهترین و میتوان گفت پرمخاطبترین تولید سینمای خانگی کشور است که این روزها علاوه بر قرار گرفتن در صدر فروش محصولات سینمای خانگی رتبه اول جستجوی سریال به زبان فارسی در گوگل را با خود یدک میکشد. موفقیتهایی از این دست در حالی رخ میدهد که مردم برای تماشای هر قسمت این سریال بر روی لوح فشرده 4 هزار تومان و برای دانلود قانونی آن 2 هزار تومان پرداخت کرده و برای قسمت بعد یک هفته منتظر میمانند؛ اما تولیدات صدا و سیما که بهصورت رایگان و بیشتر روزانه ارائه میشوند با چنین استقبالی مواجه نشدهاند. کارشناسان، موفقیت سریال شهرزاد در جذب مخاطب ایرانی را به مراتب بیش از سریالهای تولیدی غرب یا سریالهای ماهوارهای عنوان میکنند که این یعنی یک سریال ایرانی که طبق قوانین کشور تولید شده و المانهای فرهنگی داخلی را دارد، توانسته در برابر هجوم و نفوذ فرهنگ بیگانه سدی ایجاد نماید؛ سدی که سالهاست دغدغه سیاستگذاران فرهنگی کشور است. اما گویی این موفقیت که حاصل همکاری گروه حرفهای، قصهی خوب، آهنگ و ترانههای سریال است به مذاق بسیاری خوش نیامده و چون دستاویز دیگری برای حمله به آن نیافتهاند روی یکی از مهمترین نقاط قوت آن یعنی موسیقی و تیتراژ سریال دست گذاشته و هر بار به شیوهای به آن میتازند. آن هم موسیقی و ترانهای که در یک ماه گذشته توانسته رتبه سوم جستجو ایرانیان در گوگل را از آن خود کند. یکی در مجوز آن ابهام وارد میکند، دیگری اختیارات ترانهسرا را زیر سئوال میبرد، یک نفر برای چگونگی انتخاب کلمات نسخه میپیچد، دیگری هرگونه درخواست مجوزی را از اساس منکر میشود و... تا کار به جایی میرسد که محسن چاوشی ناچار تصویر سایت وزارت ارشاد و مجوز موسیقیها را بهعنوان برگ برنده رو کرده و بنویسد: «جهت رفع سوءتفاهم پیش آمده... پاسخ به دوستان رودررو و دشمنان پشتسر... و البته یادآوری به خردمندان فراموشکار... »؛ که البته این سند و توضیحات هم نتوانسته دهان منتقدانی که به جای نقد؛ تخریب میکنند را ببندد. حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی اصلی صدور مجوز تولیدات موسیقی به جای اعلام موضع صریح، خود به ابهامات دامن میزند. سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید: «ترانه این قطعه از دفتر موسیقی مجوزهای لازم را گرفته است اما موسیقی این قطعه از دفتر موسیقی مجوز نگرفته و همین امر موجب پیش آمدن مشکلاتی شده است.»
گویی این عادت زشت که زمانی که توانایی رقابت نداریم دورتر نشسته و سنگ پرتاب کنیم، جای پای محکمی در فرهنگ پیدا کرده است کاش موفقیتهای دیگران را الگو و شیوهای برای موفقیت ملی تلقی کنیم.