فضای مجازی که روزی همچون یک بیگانه به جامعه وارد شد، امروز چنان در بخش‌های مختلف زندگی بشری نفوذ کرده که گویی هیچ راه گریزی از آن نیست.
چند سال پیش با ورود وبلاگ‌نویسی به ایران موج جدیدی از ارتباطات در جامعه به وجود آمد که بسیاری را به خود مشغول کرد؛ اما امروز با زیاد شدن راه‌های ارتباطی و دسترسی راحت به این فضاها از طریق گوشی‌های هوشمند فضاهای سنتی مانند وبلاگ اقبال پیش را ندارد.
آسیب‌شناسی این مقوله تنها به دسترسی راحت به فضاهای جدید برنمی‌گردد؛ بلکه یک فاجعه عظیم در حال وقوع است؛ زمانی که قرار است مطلبی برای وبلاگ نوشته شود، نیاز است فکر و اندیشه بیشتری برای آن صرف شود تا یک copy-past ساده که امروز در حال فراگیری جامعه اطلاع‌رسانی ایران است.



جامعه اطلاع‌رسانی ایران امروز به جای تحلیل و فکر بیشتر در گیر بازنشر اطلاعاتی است که گاه از منابع ناشناس و حتی مشکوک پخش می‌شود؛ اطلاعاتی که در بهترین حالت اگر سوءنیتی در پس آنها نهفته نباشد، تنها به اتلاف وقت و هزینه می‌انجامد.
متاسفانه شفاهی‌گویی که در حدود 2500 سال پیش توسط افلاطون با پایان دادن سنت سوفسطایی پایان داده شد، هنوز در جامعه ما مهمترین رکن برقراری دیالوگ‌هاست؛ اما چرا؟

پاسخ به این سئوال را اگر بخواهیم در چندجمله کوتاه بیان کنیم، می‌توان گفت فرار ما ایرانی جماعت از پذیرش مسئولیت و عدم اطلاعات عمیق ما از موضوعاتی که در آن وارد می‌شویم. همین دو موضوع جای بحث بسیار دارد که فرصتی بیشتری از یک پست وبلاگی می‌طلبد.


پی‌نوشت: این بخش به پیشنهاد دوست عزیز به متن قبلی اضافه شد.