ارتباط بین رشته تحصیلى و شغلى که فرد به آن اشتغال دارد، یکى از موضوعاتى است که امروز در جامعه به عنوان یک آسیب عنوان مى‌شود و بسیارى معتقدند که این امر مانعى براى رسیدن به بازار حرفه‌اى اشتغال است. البته این موضوع موافقان و مخالفانى دارد که در مقابل هم صف کشیده‌اند، غافل از اینکه تامین مخارج زندگى و کمبود شغل فرد را ناچار مى‌کند تا به اولین شغلى که به او پیشنهاد مى‌شود، جواب مثبت بدهد.
مخالفان عدم ارتباط بین رشته تحصیلى و شغل، مدام بر طبل نیاز به آموزش حرفه‌اى و داشتن علم روز براى انجام تخصصى کار مى‌کوبند و بى‌پروا اعلام مى‌کنند بسیارى از مشکلات بازار کار به همین عدم ارتباط بین رشته تحصیلى و شغل برمى‌گردد.
از سوى دیگر موافقان تاکید مى‌کنند که معمولا رشته‌هاى تحصیلى به گونه‌اى انتخاب مى‌شود که حتما فرد موفق به ادامه تحصیل شود، البته این موضوع در پسران که موضوعى به نام سربازى را پیش رو دارند به مراتب بیشتر اتفاق مى‌افتد؛ علاوه بر این نیاز به شغل و عدم تطابق نیازهاى اشتغال با خروجى فارغ‌التحصیل رشته‌هاى دانشگاهى از دیگر دلایلى است که این گروه عنوان مى‌کنند.
ضمن پذیرفتن  دلایل هر دو گروه موارد دیگر نیز باید مطرح کرد:
- عدم ارتباط بین رشته تحصیلى و شغل بیشتر در شغل‌هایى وجود دارد که در اصطلاح میان‌رشته‌اى خوانده مى‌شود، به طور نمونه شما هیچ مهندسى را نمى‌بینید که طبابت کند، یا هیچ پزشکى را نمى‌بینید که نقشه ساختمان بکشد؛ در یک کلام شغل‌هایى که آموزش‌هاى تحصیلى در آن به صورت مستقیم دخیل است را نمى‌توان مثال زد که در آن افراد غیر تحصیل‌کرده در رشته مرتبط مشغول فعالیت باشند.
- در پاره‌اى از مشاغل تخصصى که مورد نیاز است، شاید از طریق تحصیلات آکادمیک هم به دست بیاید اما حرفه‌اى بودن در کار بیشتر بر پایه‌ تجربه استوار است. به عنوان مثال روزنامه‌نگارى را مى‌توان یکى از این گونه مشاغل دانست که گرچه تحصیلات دانشگاهى تا مقطع دکترى نیز دارد، اما بیشتر روزنامه‌نگاران فاقد این تحصیلات بوده و بیشتر رشته تحصیلى دیگرى را دنبال کرده و بیشتر تجربه یا آموزش‌ها توسط افراد با تجربه‌تر آنها را به یک روزنامه‌نگار حرفه‌اى تبدیل کرده است.
- به جرات مى‌توان گفت در بسیارى از رشته‌هاى تحصیلى بین میزان فارغ‌التحصیل‌هایى که از دانشگاه خارج مى‌شوند و ظرفیت بازار کار از نظر عددى هیچ تناسبى وجود ندارد. این مسئله در رشته‌هاى محض بیشتر از دیگر رشته‌ها به چشم مى‌خورد. بنابراین شخص با داشتن مدرک تحصیلى در یک رشته به دنبال شغل در رشته‌هاى دیگر مى‌گردد.
- بازار کار موجود به دلایل گوناگون از جمله محدود بودن میزان اشتغال دولتی، کمبود بودجه در مشاغل خصوصى چندان تخصص‌گرا نیست. به عنوان مثال یک فارغ‌التحصیل مهندسى صنایع به حسابدارى مشغول است و یک حسابدار به روزنامه‌نگاری. در شرکت‌هاى خصوصى سعى مى‌کنند که یک نفر را استخدام کنند که بتواند چند کار را همزمان انجام دهد و در بخش دولتى با توجه به اینکه استخدام‌ها محدود است و افراد معمولا با مدیریت‌هاى مختلف در سیستم جابه‌جا مى‌شوند هم دیده مى‌شود که افراد با رشته تحصیلى غیر مربوط به شغلى گماشته شده‌اند.
هر چه هست فارغ از رشته تحصیلى کار باید به دست کسانى داده شود که بتوانند از عهده‌ آن بیرون بیایند، نمى‌توان شغلى مانند پرستارى را به صرف داشتن مدرک تحصیلى به یک انسان عصبى و کم تحمل داد. اما به هر حال داشتن یک شغل خوب نعمت بزرگى است.

لینک مطلب در روزنامه خورشید

********
پی‌نوشت: در خصوص این مطلب خواننده‌ی محترم باید در نظر داشته باشد که برای یک روزنامه اصولگرا نوشته شده است.