«ترافیک تهران دیگر غیرقابل تحمل شده است.» «با این اوضاع ترافیک و آلودگی دیگر تهران جای زندگی نیست.» «هر طرف می‌روی ترافیک است.»
جملات بالا یا چیزهایی شبیه آنها را هر کدام از ما بارها گفته و شنیده‌ایم. اما کدام یک از ما یکبار نشسته‌ایم و کلاه خودمان را قاضی کرده‌ایم که این ترافیک از کجا آمده و چه شد که شهر دوست داشتنی ما به روزی افتاده که زندگی در آن را غیر قابل تحمل ساخته است؟ البته همینجا مشخص کنم منظورم آن حرف‌های بی دلیل و منطقی نیست که هر وقت پشت ترافیک گیر می‌کنیم در قامت یک کارشناس ترافیک ظاهر شده و می‌زنیم، بلکه منظورم فکر کردن به موضوع و یافتن نقشی که هر کدام از ما در ترافیک داریم و کاری که هر کداممان می‌توانیم برای کاستن از ترافیک انجام دهیم؛ است.
همه شهرهای بزرگ دنیا را که نگاه کنی، یا با ترافیک دست به گریبانند یا دست به گریبان بوده‌اند. آنهایی که امروز هنوز هم با ترافیک دست به گریبانند که اوضاعشان مثل خود ماست و باید بروند کشکشان را بسابند ولی در شهرهای پیشرفته دنیای امروز دیگر خبر چندانی از ترافیک نیست؛ نمونه‌اش لندن که در اواسط قرن بیستم به پارکینگ لندن مشهور شده بود ولی امروز حتی با برگزاری المپیک هم ترافیکش عذاب آور نیست یا پاریس، نیویورک، واشینگتن و توکیو. همه این شهرها روزگاری ترافیک سرسام آوری را تجربه کرده‌اند که به مراتب بدتر از ترافیکی است که ما در شهری مثل تهران تجربه می‌کنیم، به نوشته‌های جهانگردان و جامعه‌شناسان نگاه می‌کنیم می‌فهمیم که چه عذابی کشیده‌اند؛ اما امروز با برنامه‌ریزی و مشخص کردن دلایل ترافیک توانسته‌اند آن مشکل بزرگ را حل کنند. ما هم باید بررسی کنیم ببین گیر کارمان کجاست. جمعیت بالای تهران قبول، عمر بالای ماشین و تولید هر روزه خودرو هم قبول. اما همه این مشکلات در شهرهای بزرگی که مشکل را حل کرده‌اند هم تمام این مشکلات هست. به جای فکر کردن به این قبیل مسائلی که راهی برای حل آنها نیست باید به دنبال موضوعات قابل حل بگردیم.
جمعیت زیاد است خب باشد؛ این تعداد جمعیت در خانه‌های خود اگر باشند که ربطی به ترافیک پیدا نمی‌کنند، تعداد تولید ماشین هم اگر وارد خیابان نشوند که باز مسبب ترافیک نیست. مشکل اصلی حضور بیش از اندازه اتومبیل در خیابان است.
برای یافتن دلیل وجود این همه ماشین در خیابان باید آنها را دسته‌بندی کرد:
الف- ماشین‌هایی که جز حمل و نقل عمومی شهر محسوب می‌شوند؛ شامل تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها، آژانس‌های مسافرتی و مسافرکش های شخصی که بخش غیر رسمی حمل و نقل عمومی محسوب می‌شوند. در خصوص این بخش می‌توان گفت که باید فکری برای جلوگیری از تردد مسافرکش های شخصی هم به دلیل ترافیک و هم امنیت شهروندان کرد و در مقابل به تعداد وسایل عمونی افزود تا با آسانتر شدن استفاده از این بخش دیگر کسی ناچار به استفاده از وسایل شخصی نباشد.
ب- عده‌ای که برای استفاده شخصی و رفتن به سرکار از اتومبیل شخصی استفاده می‌کنند. با افزایش امکانات حمل و نقل عمومی و فرهنگ‌سازی می‌شود این گروه را نیز کاهش داد.
پ- گروهی از اتومبیل‌ها که تنها به این دلیل آمده‌اند که مالکشان ناچار است برای یک کار ساده مانند پرداخت مالیات چندین سفر درون شهری انجام دهد. حالا فکر کنید با تحقق ایده دولت الکترونیک چقدر ا این مسئله حل خواهد شد.
با نگاهی به سه دلیلی عمده ترافیک معلوم می‌شود که گروه سوم بیشترین دلیل ترافیک است و برای حل آن باید تبدیراتی اندیشید تا از این همه تردد در شهر جلوگیری شود.
البته وسایل حمل و نقل حایگزینی نظیر مترو هم ایده بسیار خوبی برای کاستن از حجم ترافیک است، اما مترو هم استانداردهایی دارد که ما با آن فاصله‌ای نجومی داریم.

لینک مطلب در روزنامه خورشید

********
پی‌نوشت: در خصوص این مطلب خواننده‌ی محترم باید در نظر داشته باشد که برای یک روزنامه اصولگرا نوشته شده است.