امروز ۱۴ اسفند ماه برابر است با سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق کسی که اگر تمام خدماتش به ایران از جمله ملی کردن صنعت نفت را در نظر نگیریم باز هم انسان بزرگی در تاریخ ایران خواهد بود.
بخشهایی از متن سخنرانی دکتر مصدق در دادگاه لاهه را که بیشتر از بقیه دوست دارم، اینجا میآورم تا یادی گرامی باشد از آن مرد بزرگ.
آقای رئیس، آقایان قضات
بشریت مدتی است به فکر افتاده به جای توسل به زور و فشار اختلافات خود را از طریق حق و عدالت حل و فصل کند، رشد عقلی و فکری بشر حکم میکند که اختلافات خود را منحصرا به وسایل مسالمتآمیز تصفیه نماید... چشیده و به چشم خود دیدهایم که کشور ما میدان رقابت سیاستهای استعماری بوده و ضمنا پی بردهایم که متاسفانه علیرغم آنهمه امید و آرزو، جامعه ملل و سازمان ملل متحد نتوانستهاند به این وضع اسفناک خاتمه دهند... بالاخره چون این قرارداد هم با مقاومت شدید آزادیخواهان و وطنپرستان مواجه گردید، دیپلماسی استعماری برای اینکه نیات خود را به صورت دیگری عملی سازد، رژیم دیکتاتوری را که بیست سال از آن حمایت نمود بر سر کار آورد. منظور اقتصادی سیاست استعمار از تمهید این وسایل این بود که بالانحصار نفت کشور ما را تصاحب نماید. به این ترتیب آنچه که میبایست موجب ثروت ملی ما بشود منشا بلیّات گوناگون و مصائب طاقتفرسای ما گردید.
دهها هزار کارگر ایرانی را در مساکنی که بیشتر به آغل حیوانات شبیه بود جا میدادند و ایرانیان را همواره از ترس آنکه مبادا روزی برای ادارهی آن دستگاه آماده شوند از کلیه کارهای فنی برکنار نگاه میداشتند. از طرف دیگر شرکت به بهانه حفظ امنیت پلیس مخفی به وجود آورده بود که به کمک دستگاههای امنیتی در کلیه نقاط کشور نفوذ کند. ضمنا عملیات خود را در تمام شئون اجتماعی توسعه میداد. مطبوعات و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و افراد خود را به دخالت در تمام امور ایران تشویق میکرد... در حقیقت دولتی که در داخل دولت تشکیل داده بودند، مقدرات مملکت را در دست داشت و مدت سی سال کشور ما را در مقابل وطنپرستان که محکوم به سکوت بودند، گرفتار رقیت و فساد نموده و هیچ اعتنایی به آمال ملت ایران که شیفتهی آزادی است نداشتند.
امروز میخواهند آن عمل را به قضاوت و بررسی شما واگذار کنند، به چه حق؟
عرایض خود را به همین جا خاتمه میدهم و اگر نتوانستم حقانیت و مظلومیت ملت ایران را کاملا به معرض افکار عمومی دنیا بگذارم، امیدوارم که لااقل حقانیت ما به دیوان ثابت شده باشد.
تا بگـــیرم حـق پایمــال شــده ام را از مــردانی کـــ ه
بـــزرگــترین ننــگـــ هستــی را دخـــتر بـــودن مـــیدانند
ایــن را از اخـــتیاراتـــ محــدودمـ در دســـتگاه همــین قــانون مــردانـهــ بفــهــمـ...