براى آنکه جامعه بر مسیر درست حرکت کند باید الگوهاى مناسبى براى رفتارهاى فردى و جمعى وجود داشته باشد. در کشور ما بنا به قشرهای مختلف و فرهنگ‌های متفاوت، الگوهاى  رفتارهای متفاوتی وجود دارد این موضوع سبب مى‌شود که هر فرد یا قشر خاصى بتواند با توجه به المان‌هاى خود الگوى مناسب خود را انتخاب نماید اما در طراحی الگوی شادی و فرهنگ‌سازی آن، یک طرح و الگو را برای تمام قشرها و فرهنگ‌ها در نظر می‌گیرند، از این رو الگوهای پیش‌بینی شده مورد قبول بیشتر جامعه قرار نمی‌گیرد
در جامعه ایرانی بنا به دلایل مختلف ساختار مناسبى بین خروجی و ورودی شادی‌ها وجود ندارد. منظور از ورودی و خروجى احساسات زمانی است که فردی احساسی از نوع غم یا شادی را دریافت می‌کند و دوست دارد که این احساس را به جامعه نشان دهد.
آسیب‌شناسان معتقدند: متاسفانه به دلایل مختلف به صورت دسته جمعی و مناسب با عرف جامعه این ورودی و خروجی‌ها رعایت نمی‌شود، چرا که در خروجی احساسات تمرین نداشته‌ایم و روش اجرای سالم و بدون آسیب آن را بلد نیستیم.
یک خروجی احساسی زمانی منظم است که به اندازه، شادی به وجود آمده باشد؛ انسان‌ها از آنجا که در زندگى جمعى معنا پیدا مى‌کنند، معمولا خروجی شادی‌، حضور جمعی را نیازمند است پس باید در این زمینه تمرین لازم را داشته باشیم.
وقتی شادی در جامعه بازتولید نشود موجب می‌شود تا تفریحات پایداری نداشته باشند و این ناپایداری باعث می‌شود تا الگوی تفریحی جامعه به‌ویژه جوانان منحرف شود.
زمانی که وروردی و خروجی‌ها متناسب با یکدیگر اجرا شود در جامعه شادی باز تولید می‌شود و شادى را در جامعه ماندگار مى‌سازد؛ ولی این امر به دلایل مختلف در جامعه رعایت نمی‌شود و شاهد تفریحات و شادی‌های بریده بریده و مقطعی هستیم که به لحاظ زمانى و اجتماعى دارای نظام واحدى نیستند.
اجرای مناسب مراسم مذهبى و عزاى عمومى برای جامعه جهت باز توانی شادی و نشاط جامعه لازم است، مشکل آنجاست که چون برنامه واحد و کاملی نداریم، نمی‌توانیم از این مراسم‌ها جهت باز تولید نشاط جامعه استفاده کنیم.
باید در نظر داشت که در جامعه به جز افراد افسرده و پر مشغله [که به ظاهر احساس نیاز به شادی ندارند] سایر مردم به دنبال شادی و تفریح هستند، وقتی خروجی منظمی وجود نداشته باشد، آسیب‌ها بوجود می‌آیند و به دنبال این آسیب‌ها از مسیر صحیح شادی منحرف می‌شویم؛ مردم از یک الگوى غیر واقعی پیروی مى‌کنند، در نتیجه علاوه بر اتلاف هزینه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، نگاه مردم به سمت فیلم‌ها و برنامه‌های خارج از عرف جامعه می‌رود و الگوى نامناسبى در جامعه نهادینه مى‌شود.
در حالیکه افراد باید الگوهای تفریحی خود را مقتضی بر فرهنگ‌ و اعتقادی که دارند، انتخاب و دنبال کنند، نبود یک الگوى مناسب در کشور سبب مى‌شود افراد به سمت هر چیزى بروند که مى‌توانند به دست آورند و چون کانال‌هاى دسترسى مردم بسیار متنوع بوده و نمى‌توان بر همه‌ى آنها نظارت کرد، چیزهایى بیگانه با فرهنگ و اعتقادات مردم به آنها تزریق مى‌شود، نباید از نظر دور داشت که سازندگان ابزار‌هاى شادى بیگانه قطعا دلشان براى ما و فرهنگ ما نمى‌سوزد و خروجى محصول آنها نمى‌تواند براى جامعه‌ى ما مفید باشد.
نبود شادى یکى از لایه‌هاى زیرین آسیب‌هاى اجتماعى است که مى‌تواند پله‌اى براى آسیب‌هایى نظیر افسردگى، اعتیاد، بى‌بند و بارى و ... باشد.
به نظر مى‌رسد مسئولان فرهنگى جامعه باید برنامه‌اى براى تدوین یک الگوى مناسب براى شادى و تفریح در جامعه آماده کنند.

لینک مطلب در روزنامه خورشید

********
پی‌نوشت: در خصوص این مطلب خواننده‌ی محترم باید در نظر داشته باشد که برای یک روزنامه اصولگرا نوشته شده است.