اعتیاد همواره یکى از آسیب‌هاى اجتماعى اصلى دانسته شده و بسیارى از مسئولان بر افزایش آمار مبتلایان به آن هشدار داده‌اند، اما اینبار موضوع خطرناک‌تر شده و افزایش آمار اعتیاد در میان کودکان کار موجب نگرانی مسئولان و فعالان حوزه کودک شده است. بر اساس نتایج تحقیق مصطفی آقاجانی، استاد مددکاری، اعتیاد به عنوان یکى از آسیب‌هاى اجتماعى 20 درصد از کودکان خیابانى متکدى را درگیر کرده که از این تعداد نزدیک به ۱۵ درصدشان معتاد به سیگار و 5 درصد به انواع دیگر مواد مخدر معتاد هستند.
جمهورى اسلامى ایران در سال 1373، پیمان‌نامه‌ جهانی حقوق کودک را امضا کرده و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت؛ اما متاسفانه با گذشت 18سال، هنوز تعریف درست و رسمى از این کودکان نداریم و تنها نوع برخورد با آنها جمع‌آورى‌شان از سوى شهردارى یا سازمان بهزیستى به نام ساماندهى است در حالى که پس از چند روز دوباره این کودکان به خیابان برمى‌گردند؛ هنوز هیچ سازمان و ارگانى مسئولیت آنها را به عهده نمى‌گیرد؛ در حالى که مهم‌ترین وظیفه در قبال این کودکان ایجاد حق هویت، صدور کارت شناسایی و ایجاد امکان تحصیل در مدارس است.
کودکان کار واقعیت انکار ناپذیرى هستند که در همه جاى شهر دیده مى‌شوند. کودکانى که مجبور شده‌اند به جاى تحصیل در مدرسه و تفریح از صبح تا شب در خیابان‌ها باشند و در معرض انواع آسیب‌هاى اجتماعى قرار بگیرند. این کودکان به علت فقر اقتصادى خانواده‌ها، مجبور به کار در خیابان هستند و بنا بر آمار غیر رسمى بیشتر آنها در استان‌هاى خراسان، تهران، کرمانشاه، لرستان و کردستان به سر مى‌برند.
بر اساس آمارى که اخیرا در یک طرح غربالگرى در این زمینه ارائه شده، 15 درصد کودکان مبتلا به افسردگی، مورد سوءاستفاده جنسى قرار گرفته‌اند. هر چند وقت یک بار زمزمه ساماندهى کودکان کار و کودکان خیابانى به گوش مى‌رسد و مراکز دولتى و غیر‌دولتى با طرح‌هایى به میدان مى‌آیند، بارها دیده شده که این طرح‌هاى ضربتى کارى از پیش نمى‌برد، چرا که کودکى که در خیابان مشغول کاسبى یا گدایى است از روى دلخوشى نیامده که با یک‌بار جمع‌آورى و نگهدارى چند روزه در مراکز خاص دیگر به خیابان باز نگردد، اگر چند کلمه‌اى با این کودکان هم‌کلام شوى مى‌فهمى که یا از ترس گرسنه و بى‌سرپناه ماندن به خیابان آمده‌اند یا مى‌خواهند لقمه‌اى نان یا ذره‌اى دارو براى عضو بیمار خانواده‌ى خود تهیه کنند یا مجبورند بازى و درس را رها کرده و به خیابان بیایند تا از مشت و لگد در امان باشند.
با این حال به نظر مى‌رسد فعالیت سازمان‌های غیر دولتى و خیریه مى‌تواند در این خصوص موثر باشد، زیرا این نهادها درگیر نامه‌نگارى و سیکل کارهاى ادارى نبوده و مى‌توانند بدون نیاز به طرح و دستور زمانبر وارد مرحله شده و با شناسایى مشکلات این گروه از کودکان و همراهى با مراکز دولتى مسیر خدمات رسانى به کودکان آسیب‌دیده را کوتاه‌تر کنند.
موضوع دیگرى که باید به آن توجه شود طرح سنجش ایدز در کودکان خیابانى است. در این طرح باید رفتارهاى پرخطر مرتبط با HIV در کودکان خیابانى مورد ارزیابى قرار گیرد و بر اساس این ارزیابى طرح‌هاى مداخله‌اى برنامه‌ریزى ‌شود تا بتوان این رفتارها را کاهش داد. زیرا به واسطه‌ حضور این کودکان در خیابان و آسیب‌هایى که با آنها دست به گریبانند احتمال شیوع این بیمارى در این قشر احساس مى‌شود.
البته نباید از نظر دور داشت که طرح‌ها و آمارگیرى‌هایى از این دست نباید تنها به تهران محدود شود، بلکه با توجه به فقر و بیکارى که در استان‌هاى  مختلف وجود دارد، باید در نظر داشت که پدیده غیرقابل انکار کودکان خیابانى و کودکان کار مى‌تواند در دیگر نقاط کشور بحران‌هایى را رقم بزند که تبعات جبران ناپذیرى براى جامعه داشته باشد.
گاهى که آمارى از این کودکان به گوش مى‌رسد همهمه‌هایى از طرح‌هاى ساماندهى آنها نیز مطرح مى‌شود اما در وسط راه به دست فراموشى سپرده شده وکودکان خیابانى مى‌مانند و خیابان‌هایى که هیچ جاى امنى آنها براى کودکان در خود ندارد.

لینک مطلب در روزنامه خورشید

********
پی‌نوشت: در خصوص این مطلب خواننده‌ی محترم باید در نظر داشته باشد که برای یک روزنامه اصولگرا نوشته شده است.