«خرید بیش از نیاز» نه تنها به از بین بردن منابع مالی فرد و خانواده میانجامد؛ بلکه با توجه به موارد معمولاً لوکسی که طی این پروسه خریداری و در نتیجه تولید میشود و حاصل آن که تولید کالاهای لوکس و بالا رفتن قیمت مواد مورد نیاز مردم است، را میشود به عنوان یکی از لایههای زیرین آسیبهای اجتماعی نیز مورد بررسی قرار داد.
بالا رفتن هزینههای جاری زندگی به عنوان یکی از نتایج مصرفگرایی، خود عامل مهمی در افزایش بزهکاریهای اجتماعی نظیر سرقت است. اما آسیبهای دیگری که تحمیل میشود به مراتب بیشتر و گاه خطرناکتر است.
هیچکس نمیتواند میزان آسیبی که ممکن است از سوی کسی که دوران کودکی را با عقدههای نداشتن وسایل لوکسی که میخواسته گذرانده، ارزیابی کند. بی شک کسانی که سعی میکنند با کلید یا هر وسیله دیگر روی ماشینهای مدل بالا خط بیندازند اگر مورد روانکاوی قرار بگیرند از عقدههایی صحبت میکنند که از نداشتنها حکایت دارد.
حالا اگر موارد کلاهبرداری، سرقت، زورگیری و ... را هم که به دلیل همین عقدههاست به این موارد بیفزاییم، اژدهای هفت سری را در مقابل خود میبینیم که تخم تولدش همان مصرفگرایی است.
در جامعه، مصرف یکى از نیازهاى اساسى است که باید وجود داشته باشد تا تولید و کار در نتیجه درآمد حاصل از فروش و مصرف ادامه یابد. به همین دلیل موضوع این یادداشت به هیچ عنوان مصرفهاى طبیعى را هدف قرار نداده، بلکه منظور همان خریدهاى بىرویهاى است که گاه حتى بدون نیاز خریدارى مىشوند، دقت کنید وقتى یک فروشگاه اعلام مىکند که به مدت چند روز حراجى زده، چه حجمى از شهروندان به سوى آن فروشگاه هجوم مىآورند؟ چه تعداد از این خریداران به آن محصولى که مىخرند احتیاج دارند؟ اگر نیاز بوده، چرا پیش از این خرید را انجام نداده بودند؟ به یک مورد دیگر هم دقت کنید که مثلاً حراجىهاى لباسفروشىها به طور معمول در پایان هر فصل براى باز کردن فضاى مغازه براى جنسهاى بعدى صورت مىگیرد ولى این امر چیزى از فروش آنها کم نمىکند، یعنى مردم محترم در ابتداى فصل پائیز لباسهاى تابستانى مىخرند که سال بعد هم دیگر از مد رفته و چون جایى براى نگهدارى آن ندارند تبدیل مىشود به زباله.
تولیدکننده باید تولید کند، فروشنده باید بفروشد و مردم به عنوان مشترى باید بخرند. این یک پروسه کامل در روند زندگى اجتماعى است، اما حالا فرض کنید اگر این خریدهاى اضافى حذف شود و مردم از خریدهاى لوکسى که به آن احتیاج ندارند دست بردارند، مبالغى که در دست خانوادهها باقى مىماند مىتواند صرف مسافرت، تفریح، کتابخوانى و موارد دیگرى از این دست شود که امروز در کشور ما در سطح پائینى قرار دارند.
از آن گذشته تولیدکنندگان هم به جاى تولید موارد لوکسى که نیازى از مردم را برطرف نمىکنند به سمت تولید مایحتاج مردم حرکت مىکنند که این یعنى قیمت پائینتر براى موارد تولیدی.
پس از همه این موارد، باید در نظر داشت که تولیدکننده باید به دنبال فروش بیشتر براى سود بیشتر باشد، اما در نهایت جاى تاسف دارد که بیشترین مبلغان «مصرفگرایی» یا همان «خرید بیش از نیاز» گروهى هستند که رگهاى حیاتى فرهنگ عمومى را در دست دارند، بهتر است صدا و سیما، نشریات و خود شرکتهاى تلفن همراه زمانى که مردم را به مصرف بیشتر دعوت مىکنند، نگاهى جامعهشناختى هم به آسیبى داشته باشند که به جامعه مىزنند.
********
پینوشت: در خصوص این مطلب خوانندهی محترم باید در نظر داشته باشد که برای یک روزنامه اصولگرا نوشته شده است.