از انسان فرزانه پرسیدند: معنای زندگی چیست؟
گفت: روزی در بازار می‌رفتم، یخ‌فروشی را دیدم که دست خالی باز می‌گشت، یکی از او پرسید: «چه شده؟ هرچه یخ داشتی فروختی؟» گفت: «نخریدند، تمام شد.» از آن روز دانستم زندگی مطاعی است که اگر به موقع نفروشی تمام خواهد شد.